رد پای خداوند
دیشب رویایی داشتم :
خواب دیدم بر روی شن ها راه می روم
همراه با خود خداوند !
و بر روی پرده ی شب تمام روز های زندگی ام را
همانند فیلمی بر روی پرده ، می دیدم .
همانطور که به گذشته ام می نگریستم روز به روز از زندگانی ام را ،
دو رد پا بر روی پرده ظاهر شد یکی مال من دیگری از آن خداوند
راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته به من ،خاتمه یافت آن گاه ایستادم و به عقب نگاه کردم
در بعضی جاها فقط یک رد پا وجود داشت ....
و اتفاقا آن روزها ، مطابق با سخت ترین روزهای زندگی من بود !
روزهایی با بزرگترین رنج ها، ترس ها، دردها و ....
آن گاه از خداوند پرسیدم :
خداوندا !! تو گفتی که در تمام ایام زندگی با من خواهی بود
و من هم پذیرفتم که در تمام ایام زندگی با تو باشم
خواهش می کنم به من بگو چرا در آن لحظات سخت و دشوار مرا تنها گذاشتی
خداوند پاسخ داد : .... به تو گفتم در تمام سفر زندگی با تو خواهم بود
و هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت نه حتی برای لحظه ای ،
و چنین نیز نکردم ! درآن روز هایی که فقط یک رد پا بر روی شن ها می دیدی
این من بودم که تو را به دوش می کشیدم !!!!
دوستان عزیز سلام